Halfway to The Stars...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها
دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۵۷ ب.ظ

مترو نوشت

اینایی که موقع تغییر خط دادن تو ایستگاه دروازه دولت یا امام خمینی مسابقه دو میذارن و از قطار قبلی تا قطار بعدی سعی میکنن رکورد ثبت کنن و طی این مسیر از له کردن هیچ دست و پایی دریغ نمی کنن، اینا رو ببخشین، بهشون فحش ندین، اینا چیزی واسه از دست دادن ندارن، بذارین به قطارشون برسن تا پیروزیو مزه مزه کنن!
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۳
نی لو

نظرات  (۱۶)

۱۳ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۲ ree raa
دروازه دولت بلایی سرم اورد که از دانشگاه انصراف دادم کلا اومدم نزدیک ! در این حد:/
پاسخ:
شتتتتت :))))
۱۳ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۸ Sif Tal
:))
چیزی واسه از دس دادن ندارن... :))
پاسخ:
به خدا!!!
این دروازه دولت داغونمون کرد :)))
۱۴ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۹ E||a :פ
یه اصطلاحی هس ک میگن کاپ فلان مال تو!
دقیقا در احوالات بعضی ازین هموطنان نیمه گرامی ساخته شده.

البته ممکنه طرف واقعا دیرش شده باشه،امما واسه یسریا عملا تفریحه
پاسخ:
اولن من توی کل زندگیم آدمایی که انقدر آن تایم باشن که حاضر نشن سه دقییقه دیر برسن سر قرار ندیدم!
تفریحححح؟؟؟؟!!! آره خب، توی این مسیر میشه به بدن زن ها خورد و تفریح کرد :||||
۱۴ دی ۹۵ ، ۱۱:۱۴ • عالمه •
:)))))))))))
پاسخ:
نخندددد!! ناخن های پام سیاه شدن انقدر لگدشون کردن!!!! :)))
۱۴ دی ۹۵ ، ۱۳:۱۱ یوسف
جمله آخر عالی بود :))))) 
پاسخ:
:))))
۱۴ دی ۹۵ ، ۱۶:۲۳ علی یاد
باهاله شما هم امتحان کنینD: 
من می دوام 
به مترو هم می رسم
اما صبر می کنم مترو بعدی

از اون دویدنه لذت بخش تر وجود نداره تو مترو
پاسخ:
بابا مترو مگه جای دویدنه آخه؟!! میدونس چن نفرو له میکنی؟مخصوصن ایستگاهای شلوغ!
برو پارک بدو :))
۱۴ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بای پولار
واقعا من از این دو ایستگاه می ترسم مواقع شلوغی. خصوصا دروازه دولت که زیاد مسیرم می‌خورد...

دنیای پوچی که پر شده از فردگرایی و منفعت طلبی جز این هم انتظاری نمی شه ازش داشت.
پاسخ:
اومدی تهران بگووو بریم ایستگاه دروازه دولت له شیم یه کم :دی
واقعن جز این نمیشه انتظار داشت...
۱۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۴۹ **مزگت **
سلام!
1.نه بابا. ناراحتی چیه. دیشب سه تا کامنت نوشتم نفرستادم. گفتم.بیشتر فک کنم و بعد حرف بزنم
2.گفته بودی اسممو ببری ناراحت نشم.  برام جالب بود با وجود اینکه هیچ جا نبود,میدونی. وگرنه مشکلی ندارم
3. امروز تو مسیر رفت مترو انقد تو فکر حرفای دیشب تو وخودم بودم که یادم نبود مسیر امروزم متفاوت از همیشه اس,جات خالی دوباره برگشتم یه مسیری رو که اشتباه رفته بودم!!
4. برگشت مسیرم از امام خمینی بود. داشتم به کسایی فک میکردم که چیزی برای از دست دادن ندارن و بذارم پیروزی شونو مزه مزه کنن
5. مامانم همییییشه میگه درست حرف بزن. اینجوری عادت میکنی,حواست نیست,جایی که نباید,حرف نامربوطی میزنی که نمیشه جمش کرد....
پاسخ:
۱) آخه یهو رفتی فک کردم یه چیزی شد :))
۲) آره یهو پرسیدی از کجا میدونی اسممو؟؟‌ بعد حس کردم نباید بدونم :))
۳) تقصیر من شد پس :دی آره منم همه ش امروز توی ذهنم میچرخیدن اون جمله ها
۴) :)))
۵) منم مامانم بهم میگه اما آدم بشو نیستم که نیستم... تا الان خیلی سوتی بدی ندادم و همه به این نام میشناسنم که بی ادب ترین دختریم که تا حالا دیدن و میتونم به با ادب ترین و با نزاکت ترین تبدیل بشم در مواقع لزوم :دی، همچنی آدم متظاهریم من :دی
۱۵ دی ۹۵ ، ۰۱:۱۵ بای پولار
با من پایه رفیق توی هر کاری شوخی نکن ها. می آم تو هم باید بیای تا له شیم ها :))))
پاسخ:
تو بیا، بقیه ش با من! :دی
جدی اگه تهران اومدی حتمن بگو بهم
۱۵ دی ۹۵ ، ۱۸:۴۳ شیکسون (^_^)
خدارو شکر هنوز تهران نیومدم که این چیزهای عجیب رو تجربه کنم :))
پاسخ:
خدا دوست داشته، کلاهتم افتاد اینورا نیا بردارش!
۱۵ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۲ انگور ...
هیچی هیچی بد تر از ایسگاه امام خمینی نیست نزدیکای عید!!!!!! من یه دور داشتم می مردم . 15 خرداد که رسید یهو قیامت شد . خانومه دستش تو یه موقعیتی قرار گرفت که آرنجشو گذاشته بود رو شاهرگ من فشار میداد :)))))) نه اون می تونست دستش رو تکون بده نه من میشد نفس بکشم :)))))
پاسخ:
حضورت اینجا معجزه س پس :)))))
وای چقدر بد، من جاهای شلوغ واقعن حالم بد میشه اصن دست خودم نیست مثلن ضربه میزنم به کسی که تحت فشار قرارم داده!!!!
۱۵ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۰ یاس
یعنی چی قبول نیست ،اول من که تهرانم :دی والا 
پاسخ:
بعد امتحانا بریم بیرون، موافقی؟ :دی
دل ابوالفضلم بسوزه :))
۱۵ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۲ یاس
موافقم ^ــــــــ^ کیک شکلاتیمون ♥:دی
پاسخ:
آخ جون :))
پس من برم درس بخونم که کار به ترم بعد نکشه :))))
وبلاگت چی شد؟؟

۱۵ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۷ یاس
=))) 
من میدونم با بهترین نتیجه پشت سر میذاریش^ـ^!
بعدش میریم رهاییتو جشن میگیریم اصن:دی 
مدیریتش قاطی کرده پست میذارم دو خط اولش ذخیره میشه بقیشم پاک :/ 
احتملا بیان یکی بسازم و با رمز بنویسم ! :/ شانسه منه ،یا پا قدم خدا داند:دی
پاسخ:
آخ جون، چقدرررر دلم رهایی میخواد، چقدررررر
دیگه نگم اگه بلاگ زدی خبر بده!
۱۵ دی ۹۵ ، ۲۳:۲۷ بای پولار
قابل توجه دوستان از جمله خانوم یاس محترم!
ابوالفضل به زودی زود داره راهی تهران می شه :)))
پاسخ:
ای حسوووود :دی
:))))
۱۷ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۰ نیمه سیب سقراطی
واقعا من از قبلش میرم گارد میگیرم پشت یکی قایم میشم یا دو دستی میله رو می چسبم :))
پاسخ:
:)))))) من تا حالا پشت هرکی گار گرفتم افتاده رو خودم! :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم