چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۵۴ ب.ظ
خداحافظ روزهای سیاه، سلام روزهای خاکستری، امیدوارم به روزهای رنگی
مثل این که توی یه تونل تاریک گیر کردی، تاریکی بغلت کرده، نه صدایی، نه نوری، نه رنگی، فقط سیاهی و به زور خودتو وادار میکنی که راه بری
از بس راه رفتی، کل وجودت داره خستگیو فریاد میزنه، پاهات روی زمین کشیده میشن و برای هر قدمی که میخوای برداری باید اندازه چند دقیقه انرژی ذخیره کنی، درست وقتی که داری میفتی روی زمین از اون ته تونل اندازه نوک سوزن یه روشنایی میبینی...
تمام توان رفته ت برمیگرده و حسیو تجربه میکنی که شاید ماه ها خبری ازش نبود، انگیزه، امید، فکر کردن به آینده
جا داره اینجا تک تک شماهایی رو که کمکم کردین بهتر شم تگ کنم، از همه شماهایی که دستمو گرفتین که راه برم و خستگیو فراموش کنم
و خدایی که با ناله ها و اشکام دیوونه ش کردم، شماها رو توی زندگی من جا داد که رفته ها رو فراموش کنم... عاشقتم خدا
۹۵/۱۰/۱۵