پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۵۰ ب.ظ
"پ"
تولد پارسالم بود و خیلی ناراحت بودم،
پ میگفت میام خونتون فردا، آدم روز تولدش نباید ناراحت باشه
بهش گفتم روز تولدم ناراحت نباشم، فرداش چی؟
میگفت آدم هیچ وقت روز تولدشو بادش نمیره
پ کجاست الان؟ داره چیکار میکنه؟ چه گندی به زندگیش میزنه؟
من دوست بدی بودم؟ شاید...
ا ما خودش نخواست باشم، خودش نخواست روزامونو با هم ورق بزنیم، من بودم اما اون کناره گرفت، شاید باید میرفتم دنبالش، شاید آدم نباید دوست چندین و چند سالشو به هیچ قیمتی از دست بده، به هیچ قیمتی یعنی این که اگه طرف وقتی بهش بیشترین نیازو داشتیم نبود ببخشیش، به هیچ قیمتی یعنی اگه اون نبود، تو اونقدر باشی که نبودنش جبران شه، اما من همیشه آدمی بودم که سعی کردم اطرافیانمو تربیت کنم، مثلن باج ندم به کسی، به خاطر همین سعی کردم یادش بدم اگه اشتباه میکنه باید پاش وایسه، اگه اشتباه میکنه باید بیاد جبران کنه که عادت نکنه من همیشه آدم بخشنده قضیه م.
اما لازمه آدما کوتاه بیان، درسته اون تو روزای سختم منو ول کرد شاید چون خودش درگیر چیز دیگه ای بود اما من شاید من باید غرورمو میذاشتم کنار و میبخشیدم...
شاید اگه برگردم سعی کنم بیشتر درکش کنم، در هر حال به قیمت از دست رفتن یه دوست خوب تموم شد...
۹۵/۱۰/۰۲
دوست عزیز شما دنبال شدید لطفا مارادنبال کنید