Halfway to The Stars...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

هشت ساعت overdose آهنگ توی جاده معنیش میتونه این باشه که هوس کنم پی ام بدم بهش بگم لعنتی جات خیلی خالیه... اما بدون که هیچ راهی نیست، هیچی و آخر قصه ابی رو براش بخونم و بگم خداحافظ اما نکردم

صد دفعه وقتی با ابی خوندم "میشکنم بی تو و نیستی..."، "نیستی اما مونده اسمت توی غربت شبونه..."، "آخرین ستاره بودی تو شب دلواپسی هام خواستنت پناه من بود تو غروب بی کسی هام"، "تو دیگه برنمیگردی آخر قصه همینه..." نتیجه ش سردرد امروز بود، سردرد با نبض که وقتی از جلوی اون کوچه ای رد شدم که ماه رمضون توش افطار کردیم بدتر و بدتر شد... کف کوچه نشستیم، پشت در یه خونه و آش خوردیم و هلو و دلستر! چون هوس هلو و دلستر کرده بودم اون روز! خانومی که توی اون خونه زندگی میکرد وقتی از جلومون رد شد کلی حال کرد باهامون و تعارف کرد بریم خونه ش، ماه رمضون هنوز هم معناش تویی، به خاطر تمام روزهاش که تا سحر بیدار بودیم و حرف میزدیم، هنوزم که هنوزه تا "دام در آغوش نگیرم نگرانم..." 

عید داره میاد و میترسم عید سال بعد هم مثل امسال باشه، میترسم عید سال های بعد تر هم مثل عید امسال باشه، همین قدر پا در هوا، بدون اینکه تکلیفم معلوم شده باشه چیکار قراره بکنم، نه وضع درسم، مشخصه، نه وضع زندگیم، نه هیچ چیز دیگه ای و حقیقتن هیچ کاری از دست من برنمیاد دیگه جز انتظار و انتظار و انتظار...

+ممنون از همه تون واسه کامنتی پست قبلی...

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۱
نی لو

نظرات  (۱۲)

عید بعد اینجوری نیست خب!

یجور دیگه ای، یه لنگ در هوا می شی. :دی 

   
شوخی کردم! امیدوارم عید بعدی، از اونور آب! برامون پست بنویسی! در کنار دوستای جدید و خیلی خوبی که پیدا می کنی. :*
پاسخ:
من که از خدامهههههه 
تو دعا کن از این خراب شده نجات پیدا کنم هر نوع لنگ در هوا بودنو به جون میخرم :)))
ایشالله ایشالله :دی براتون اصن سوغاتی میفرستم :دی
اینکه خاطره از فردی که باید جدا شه ,گره میخوره با مناسبت یا هر چیز مذهبی,خیلی بیشتر اذیت میکنه...
ادم تو گرفتاری بیشتر پناه میبره به این چیزا
حالا اگه تو خوشی هامونم اون مناسبات مذهبی برقرار بوده,که دوباره میشه مرور خاطره...
اینجا یه مرحله سخت تره
چون بقیه تازه خدا رو پیدا میکنن
اما تو ,توی بغل خدا بودی و با کس دیگه ای این لحظه های خوبو خاطره داشتی...
اینجوری حتی از دستگیره و پناهی که همه تازه تو بدبختیاشون پیدا میکنن هم باید دل بکنی چون تو رو دوباره برمیگردنه به خاطره هایی که نباید...
با چن تا دعا ,این حسو داشته باشم خوبه؟
نمازخونه,حرم...
پاسخ:
آفرین آره دقیقننننن
خدامونم نداریم دیگه! :|
خسته شدم دیگه انقدر که همه جا یادش هست، هرچیزی برمیگرده به اون
امروز ولیعصر بودم، پله برقیای مترو، خیابون، نم نم بارون، کافه گودو، همه چی برم میگردوند به اون روزا، خیلی هوس کردم حالشو بپرسم
نمیدونم کار درستیه یا نه...
این تکنولوژی بدی‌اش همینه؛ قدیما طرف توی همچین موقعیتی قرار می‌گرفت تنها آپشنش نامه بود که اونم دنگ و فنگش زیاد بود و نام‌برده بی‌خیال می‌شد اما حالا الان تکنولوژی همه چی رو راحت کرده و دائم آدم رو قلقلک میده که برو فلان حرف رو بهش بزن :/
پاسخ:
آره دقیقن، یکی تکنولوژی یکی آهنگ یکی بارون یکی خیابون ولی عصر :))
همه اینا باعث میشن من بخوام برم حرفایی بزنم که نباید بزنم! :دی
۲۲ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۲۷ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
ان شاالله سال پیش رو پرا ازاتفاقات خوب باشه براتون!
پاسخ:
ممنونم عزیزم
برای شما هم همین طور :)

۲۲ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۵ پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
وضعیتم منم همینه، همینقدر معلق و پا در هوا، کاش امسال یه جوری یه کم وضع عوض شه
پاسخ:
کاش........ :دی
ایشالله میشه، دلم روشنه :دی
۲۲ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۰ •✿ آرورا ✿•
به نظرم هیچوقت بها دادن به این حسا ، حس خوبی به آدم نمیده ، البته بعدا که حواست سر جاش بیاد ...

انقد نا امید نباش دختر خوب :) خودت آرزوهاتو بساز :)
پاسخ:
نمیشه چیزی رو ساخت باور کن!
من بهترینمو گذاشتم دیگه کاری نمیتونم بکنم
اون خدایی که اون بالا نشسته باید ببینه که مثل اینکه نمیبینه
این چند وقت تنهایی یه عالمه فکر از سر گذروندم و به یه نتیجه اساسی رسیدم باور کن تا ما خودمون نخوایم یه تغییری برا زندگیمو ن ایجاد کنیم و از این وضعیت رو هوامونو خلاص بشیم
هیچ آیه ی از آسمان نازل نمیشه برای رو به راه شدن اوضاع 

پاسخ:
از دست من کاری برنمیاد باور کن!
همه کارایی که میشدو کردم، الان فقط دست خداس...
باید منتظر بمونم ببینم چیکار میخواد بکنه با نتیجه زحمتای این چند سالم
سال خوبی میشه برات نیلو، و همه خستگیا و انتظارا رو جا میذاری تو همین سال نکبتی که گذشت:)) من میدووووووووووونم اخر ۹۶ به عقب که برگردی یه اخیشششششش یه حسابی میگی...

دلت خوش باشه همیشه، و لبت خندون
پاسخ:
امیدوارم واقعن! فعلن که فقط بدبختی پشت بدبختی بوده...
ایشالله برای توام سال خیلی خوبی باشه یاسی مهربون ^ــ^
آخ گفتی !!! اون خرداد 95 برای من هم لعنتی‌ترین خرداد عمرم بود. :( 
پاسخ:
خرداد لعنتی
کاش ۱۱ ماه داشتیم خرداد نبود! همه چی از خرداد به هم خورد!
کاش زودتر میترکید این بغض، دختر سرسخت...
گریه کن
همه درا که بسته شد ،
 همه بدبختیا که هوار میشه سرت،
همه دلتنگیای عالم که داره میاد سراغت، درد داره...

گیرم تهش در طلایی انتظارتو بکشه
اما ازدست دادن و بهم خوردن آرزوها خودش سوگواری داره...
نذار جمع بشه سر دلت
ناله سرکن...
پاسخ:
بغض و گریه که خیلی کردم، جلو مامانم اینا اما این مدت نبوده تا حالا :)))))
آره سوگواری داره، این نرسیدن ها، این که ناامید میشی از خدا، 
این که گفته از تر حرکت، از من برکت؟ این قانون خداست، مگه نه؟
پس زده زیر حرفش؟ این همه سعی کنی و بعدش هیچی؟
این پست بالاییمو ببین
تهش نتیجه این بوده آدمایی که هیچچچچ زحمتی نکشیدن خیلی از من خوشحال ترن
جوابی براش پیدا نمیکنم... مثلن بگم امتحانه؟ به صلاحمه؟ راستش اینا یه سری اصطلاح چیزشعره به نظرم!
خودتو گول میزنی باهاش... واسه همین ترجیح میدم بهش فک نکنم زیاد
وقتی پستت رو خوندم با خودم گفتم خب وضع من که خیلی بدتر از توئه چرا پس جفتمون یعنی روی صحبتم بیشتر با تو بود باید یه مدل ناله کنیم. بعدش با خودم فکر کردم خب خیلی ها هم هستند که وضعشون از من بدتره پس چرا من دارم ناله می کنم...


راستی در مورد جوابت به "مزگت" . یادته قبلا بهت گفتم این دنیا عینهو سریال کلید اسرار که نیست. حساب کتابش خیلی خیلی پیچیده تر از این حرفاست...
پاسخ:
ذات آدمی همینه!
پریسا خیلی خوب تو کامنتش گفت، ماها هی قله میذاریم واسه خودمون که فتح کنیم، ربطیم نداره چندتا قله فتح کردیم قبلن
واسه همین شاید خیلیامون ناراضی باشیم از خودمون، همیشه هستن قله های فتح نشده
آره آدم خیلی وقتا ولی یادش میره اینو!
همه ش فک میکنی کلش همینه...

از پست جدیدت که نوشته بودی داری ازدواج میکنی همینطور خوندم و خوندم تا رسیدم به اینجا و فکر کردم عید امسال که بیاد تو یه عاشق متعهدی..یه عاشق که دیگه تنها نیست..اومدن حضرت عشق به زندگیت گوارای وجودت بانو
پاسخ:
وای عاشق این خواننده هایی مثل توام که ورقت میزنن :)) 
اتفاقن خودم دیشب این پستارو مجبور شدم مرور کنم چون دنبال یه چیزی میگشتم, دوباره زنده شدن اون روزا برام... خیلی تلخ بودن... خیلی حاضر نیستم به هیچ قیمتی برگردن...
ایشالله که همین طور باشه ولی هنوز خییییلی میترسم... خیلی
حضرت عشق :))) 
کلی ممنونم که ورقم زدی, حس خیلی خوبی داد کامنتت :)


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی