مثلن مصاحبه کاری :|
بعد از مدت ها سروکله زدن با خودم، تصمیم گرفتم برم دنبال کار و یه ارزش افزوده ای واسه جامعه داشته باشم! خلاصه تو این سایت های استخدام ازین ور به اونور رو گشتم تا به این نتیجه رسیدم دنبال ترجمه باشم چون کار سختی نیست و هستن جاهایی که به صورت کار در منزل مترجم رو استخدام میکنن. یه شرکت پیدا کردم اتفاقن با همین شرایط و یه نمونه فایل رو هم که گذاشته بودن ترجمه کردم و فرستادم. همچنین فایل رزومه رو هم ضمیمه کردم. حالا زنگ زده میگه پاشو بیا، رفتم و فهمیدم این مملکت دیوونه خونه س!!! دنبال مترجم نبودن بلکه دنبال مدیر دفتر بودن با زبان انگلیسی قوی و اتفاقن کارشون مرتبط بود با رشته من! حالا یارو گییییررر داده سابقه کار نداری؟سابقه اجرایی نداری؟ میگم به پیر، به پیغمبر ندارم! خیلی شیک و مجلسی هم برگشتم بهش گفتم من برای ترجمه اومده بودم، اصلن نمیخواستم مدیر دفتر بشم! یک ساعت نشسته از شرکتشون واسه من تعریف میکنه و از مزیت های این شغل میگه واسه م که برای مثال حقوقش خیلی خوبه و... من هم هییییچ تلاشی در این راستا که بهش بفهمونم من تواناییشو دارم نکردم
نتیجه اخلاقی اینکه مملکتی رو که یه شرکت پتروشیمی ش با اون همه دبدبه و کبکبه نتونه یه آگهی کار درست چاپ کنه باید گل گرفت، همین که جهان سومی هم هستیم از سرمون زیاده، تو فایل ترجمه گذاشتی بی شعور! یه ذره واسه وقت آدم ها ارزش قایل بشیم!!! یه ذره فقط