Halfway to The Stars...

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۴۷ ب.ظ

بین همه پیامبرا جرجیس رو انتخاب کرده

این عکس پایینو میبینم داغ دلم تازه میشه :(
کیفمو دزدیدن، کیف پولمو بردن، قرآنمم بردن، یه فلش مموری امانتم توش بود :((( با کلی چیز دیگه که مهم نیست، این کیف پول هدیه یه آدم خیلی عزیز بود، قرآنمم همین طور
اگه پول بود تو اون کیف پول مهم نبود برام، میگفتم حداقل برای یه چندرغاز پول دزدی کرده، تنها چیزی که تو اون کیف پول بود یه سکه ۲۰۰تومنی بود با کارت بانکی که تهش ۳۰۰۰ تومن باقی مونده
همه این ها به جهنم، از شنبه باید پاشم برم دنبال کارت متروی المثنی، گواهی نامه المثنی و کارت بانکمم از هستی ساقط کنم درحالی ۱۰۰۱ تا کار ریخته رو سرم...
+من نمیگذرم ازت عوضی
موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۰۱
نی لو

نظرات  (۱۲)

۰۱ تیر ۹۶ ، ۱۹:۰۳ Fatemeh シ‌‌‌‌‌
ای وااای :((((((
تو کیفت نشونی نیست؟ شاید دزده ببینه چیزی ازش در نمیاد یه جوری برش گردونه :(
پاسخ:
:(
نه بابا نشونی چی بذارم آخه؟! :( بگم من نی لو هستم به فلان آدرس؟
حتا موبایلمم نبرده بودم به موبایله زنگ بزنم یا اس ام اس بدم بگم برش گردون کیفو

ای بابا :/
پاسخ:
:(
منم یه بار کیف پولمو زدن ازم توی اتوبوس واحد درحالیکه توی کیفم ده هزار تومن بیشتر نبود ولی بعد من موندم توی یه شهر دیگه درحالیکه یه قرون پول نداشتم برگردم خونه و عابر بانک هامم که تو کیف پولم بود!! 
یعنی بدترین روز زندگیم بود! توی یه شهر دیگه بدون پول مونده بودم!! دیگه با خجالت و سرافکندگی رفتم به راننده گفتم اینجور شده و چه راننده اتوبوس واحد تا ترمینال و بعدم چه ماشین ترمینال که تا شهر خودم آووردنم پول ازم نگرفتن . یعنی واقعا خدا خیرشون بده.

منم خود کیف پولمو خیلی دوست داشتم :( دزده بیشعور کیف منو واسه ده هزار تومن زد و فقط بهش ده هزار تومن رسید درحالیکه من چقدر ضرر کردم! عابربانکهامو که سوزوندم ولی کارت دانشجوییمو 70 هزارتومن دادم تا یکی دیگشو گرفتم :| بی پولم که شدم تو شهر غریب :|
خدا ازشون نگذره -__-

پاسخ:
وااای چقدر وحشتناک!!!
چجوری اینا جواب پس میدن واقعن؟؟
این همه حس ناامنی که تو جونت انداختن...
همه این ها یه طرف، اون که اون همه وقت باید بذاری برای کارت های مسخره یه طرف دیگه
جالبه، من جدیدن یه ذره تو فاز عرفان رفتم و اینا، که همه رو دوست داشته باشیم و این داستانا، این اتفاق ها که افتاد دیدم من اصصصلن آدمش نیستمو به هیچ عنوان هم از این یارو نمیگذرم :|
حساب من باهاش اون دنیا

وای وای همه اینا ب کنار همون دنبال المثنی دوییدن بدبختیه واسه خودش:/
پاسخ:
دقیقن اون بدترین و مزخرف ترین بخششه!
-ــــــــــ-
نیلو...
پیش خودم داشتم میگفتم مدتیه زندگیت افتاده رو غلتک خداروشکر...
:(((((
ینی آب خوش از گلوی آدم پایین نمیره . حرامه !!!!
پاسخ:
واقعن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا خداروشکر ضرر مالی ندیدم!
اینکه من و تو نباید از این آدما بگذریم، حق مسلم ماست
تو این شکی نیست
کار اشتباه ، تحت هر شرایطی اشتباست و باید جبران یا مجازات بشه.

حالا محض تفریح، بیا یه بار از دید اون یارو گاو که دست به دزدی زده به قضیه نگاه کنیم.

تو درسای تربیتی کودک که خوندیم،میگفت اگه تو حق بچه تو رعایت کنی، به حقوق و حریم اش احترام بذاری، خودبه خود احترام گذاشتن به حریم دیگران رو یاد میگیره.چون دلیلی برای تجاوز به حدود دیگرانو نداره. تو بگو این اتاق تو. من بدون اجازه وارد اتاقت نمیشم.تو هم موقعی که میخوای وارد اتاق من بشی، در بزن.
این وسایل تو. اینم وسایل من. من بدون اجازه ی تو ، دست به وسایل تو نمیزنم.تو هم نباید این کارو بکنی
میدونی نیلو، اینا از بچگی شان انسانی نداشتن.حریمی براشون رعایت نشده که حریم دیگرانو رعایت کنن.
براشون تعریف نشده است.
 اونا نداشتن خیلی چیزا رو، پس تصمیم میگیرن با زرنگی حق نداشته ی  خودشونو از داشته های دیگران بگیرن.اینکار حتی براشون ارزش هم محسوب میشه.
یه موقع هایی به خودم میگم اینا وقتی با این روش بزرگ شدن، وقتی با همین شرایط وارد جامعه شدن، وقتی پدرو مادر و معلم و اطرافیانشون درک مفاهیم حریم و حقوق درست رو نداشتن تا به اینا یاد بدن، من کجا بودم؟ من داشتم چی کار میکردم؟ زندگی خودمو میساختم.

میدونی، این مورد و این خشم الان تو رو باید بکنم تو چشم مشاورم که میگه تو زندگی خودتو بکن.چی کار داری دیگران چجوری زندگی میکنن!!
من کاری به اونا هم نداشته باشم، دلسوزی اونا رو هم نکنم، نگران خودمم!! بابا، من با این بیشعور یه شهروند محسوب میشم. تو همین شهر رفت و آمد میکنم. نگرش ما متفاوته. نگرش خراب اون آوار شده رو سر من که داشتم زندگی معمولی و راست خودمو میساختم...

این تربیت از یه جایی باید تغییر مسیر بده.وگرنه این چرخه معیوب تا نسلهای بعدشون همینطور ادامه پیدا میکنه....
من نگران خودم و زندگی خودمم. مجبورم اونو درست کنم تا زندگی من به حیات عادی خودش ادامه بده.

با این حال، میدونم دزدی فقط به این دلیل نیست. دلیل های دیگه ای هم داره. شاید برای جلب توجه ، بیماری روانی، حسادت، یا هرچیز دیگه ای هم باشه.فقط ناآگاهی دلیلش نیست.
ولی میشه همین یه موردم از شر جامعه کم کرد ، نه؟
آگاهی دادن ....
یکی از دلایلی که کار با بچه ها رو انتخاب کردم، همین بود.
میخوام درخت گردو بکارم....
قراره بعد ماه رمضون ، کار تو مناطق محروم رو هم تجربه بکنم...
پاسخ:
ایول! کار تو مناطق محروم!
من یادکه یه سال میخواستم برم، گفتن ۱۲ روزه بیخود میخوای بری :|
از وقتی خودمو به یاد میارم داشتم میجنگیدم برای رفتن و گشتن و این داستانا و خانواده نمیذاشتن :))))))
ببین دقیقن به همین دلایلی که گفتی نباید قضاوتشون کنیم
شاید اصن من و تو اگه تو شرایط اون ها بودیم جانی بالفطره درمیومدیم، اون قضیه عرفان هم همینه دیگه
میگه شبیه دریا باش، سنگم توت افتاد برعکس برکه ازین رو به اون رو نشی
و اینکه میگی روی زندگی ما اثر میذارن ۱۰۰٪ درسته، مثال میزنم، همین چند روز پیش من دوباره داشتم میچنگیدم برای غار رفتن، و تنها جوای که شنیدم این بود که بهت تجاوز میکنن بیخود کردی میخوای بری :)))))))))
خلاصه نحوه زندگی اونا روی ما خیلی تاثیر داره، حداقل به خاطر خودمون هم که شده باید سعی کنیم یه ذره عوض کنیم این اوضاع رو...
نمیشه به اونا هم خرده بگیری، من وقتی خودمو میبینم که فارغ التحصیل فلان دانشگاهم، انقدرررر ناامید شده بودم از وضعیت کار که دنبال آگهی های منشی بودم تو دیگه برو ببین اونا چجورین، شیپورو دیدی؟ چه آدمایی میان آگهی میزنن واسه مستخدم، قثافه طرفو میبینی فک میکنی بازیگری چیزیه... مملکت ما همینه، میگم که، اگه پول تو اون کیف بود میگفتم خب حداقل به یه زخمی میزنه، اما مثل همین مثالی که تو کا زد، صرفن واسه ما هزینه زمانی و مادی داره، همین...

چجوری کل کیفتو زدن؟
ازینا که سوار موتور بودن؟


پاسخ:
ببین این رستوران های جاده چالوس هست؟
رو تخت لش کرده بودم، چرت میزدم، اومدن بردنش :(
البته عموم اینا بیداری بودن تقریبن، یه روز روزه نگرفتیم خدا ببین چیکار کرد
جنبه نداره :))))))
واقعا نمیشه اینا رو دوست داشت
چرا باید اینا رو دوست داشت؟
اونی که آگاهانه انجام میده رو که اصن باید آتیش زد.
پاسخ:
چون اینام جزو هستی هستن :))
به درجات والای هرفان اینا برسی اینارم دوست داری، جزئی از یه کل میبینی یا همچین چیزشعری :))))
۰۲ تیر ۹۶ ، ۱۵:۱۹ اسمم محموده
المثنی ها یکی دوسالی پیرت میکنه :))
پاسخ:
تو این مملکت آبم بخوای بخوری پیر میشی
خدا رو شکر گوشیتو نبرده بودی...

پاسخ:
گوشیم ازین نوکیا ۱۱ نمیدونم چنداس :)))
میبردم خود طرف از فرط عصبانیت پرتش میکرد تو دیواری چیزی!
۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۹:۳۲ دچـــــ ــــــار
با این اوصاف حتما برش میگردونن به محل وقوع جرم :)))
+ بنده خدا شاید قرآن نیاز داشته خب!
پاسخ:
دزد قرآن خون :)))))
۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۸:۳۵ پـــــر ی
واااای چه بد شد :(
یاد کیف پول خودم افتادم که دزدیدنش، البته که کیف پولم چرم گاوی دست دوز بود، و هدیه یکی از بهترین دوستام، خودش دوخته بوذ واسم و اصن اینقد گریه کردم که نگو، اصن دلم واسه دو تا کارت بانکی و کارت مترو و کارت ملیم هم نسوخت فقط واسه کیف پوله دلم سوخت. حالا که فک می کنم می بینم کلی هم پول توش بود ولی من هنوزم دلم واسه کیف پوله میسوزه :((((
درکت میکنم قشنگ
پاسخ:
کیف پول کادوی من دست دوز نبود انقدر ناراحت شدم، مال تو که دیگه هیچی
گور باباش
بی خیال
اه 
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی