...Sigh
از اون جایی که یه interview دارم و باید براش آماده شم، بعد از با خود کلنجار رفتن های فراوان مقاله دانلود کردم و الان گیر کردم بین یه مشت مقاله و هیچی نمیفهمم! یه عادت بدی که دارم اینه که همیشه باید همه چیزو کامل بفهمم، یعنی وقتی میگن درمورد x برو بخون من باید از اولش که x ظهور کرد بلد باشم تا تک تک ویژگی هاش، ساختارش، اینکه چرا این ویژگی ها رو داره، نحوه تولیدش، کاربردهاش، مزیت ها و معایبش و هزار تا چیز دیگه، یعنی وقتی یه تیکه از یه مقاله رو نمیفهمم نمیتونم جلو برم و شروع میکنم به پیدا کردن جواب، واسه همین خیلی کند پیش میرم، رفتم یه سر زدم یوتیوب بلکه یه فیلم آموزشی ای چیزی پیدا کنم از این فلاکت در بیام و یه فیلم پیدا کردم! یکی از این فیلم ها مال دانشگاه رویاهام بود و مربوط بود به همون دپارتمانی که من اپلای کرده بودم و اتفاقن استادی درس میداد که من کاملن در جریان کارش بودم و پروفایلشو قبلن زیرورو کرده بودم، هم چنین به این دانشگاه اپلای کرده بودم و اولین ریجکتم هم از همین دانشگاه رویاهام اومده بود...
از این نگم که چقدر موقع خوندن مقاله ها گیج بودم و حالم بد بود و اندازه گاو هم نمیفهمیدم و چقدر میخواستم سرمو بکوبم تو دیوارم، از این بگم که وقتی فیلم این استاده رو دیدم چقدررر لذت بردم، چقدر پاز کردم برگشتم عقب دوباره گوش دادم و شروع کردم نوت برداشتن، چقدر خوب درس میداد لعنتی، از این بگم که من چقدر عاشق رشته م بودم و هستم و چقدر ناراحتم از این که اونی که میخواستم نشد، از این میگم که الان حسرت دارم میخورم که من توی اون کلاس نیستم که دستمو ببرم بالا سوال بپرسم و اون استاده خیلی خوشحال بگرده بهم بگم ?yep و بعد با ذوق شروع کنه به توضیح دادن، این که حق من این نبود :(، اینکه دوست داشتم الان مثل یه سری از دوستام ویزام اومده بود و داشتم کارهای رفتنمو میکردم که برم بشینم جایی که دوستش دارم، از درس خوندن تو اونجا لذت میبرم، بودن سر کلاساشون مثل آرزو هست برام، جایی که حس کنم لیاقتمو دارن... ولی نشد، نمیدونم چرا، خدا نخواست؟ من به قدر کافی خوب نبودم؟ نمیدونم چرا نشد :( فقط میدونم الان حاضر بودم هرچی دارم رو بدم سر اون کلاس بشینم و فقط گوش کنم و گوش کنم و گوش کنم