به زور پا شدن از خواب سر ساعت ۷،
امتحان،
ذوق دیدن missed call ش،(عین بچه های دو ساله شدم، واقعن رقت انگیزه :| )
ذوق برای اینکه زنگ زده میپرسه امتحانتو چطوری دادی، (رقت انگیز تر حتا )
ذوق در باقی روز همچنان ادامه داره،(رقت انگیز ترین آدمی که تا حالا دیدین :| )
پهن شدن زیر آفتابی که از پنجره خودشو انداخته تو اتاق،
خوابببببب،
و بقیه ش هم به دیدن ده قسمت بیگ بنگ اختصاص پیدا میکنه
:دی
میدونین؟
حالم خیلی خوب بود امروز! اما این شهر لعنتی، این آدمای لعنتی نمیذارن!
قرار بود به عنوان دانشجوی برگزیده دانشکده تقدیر شه ازم، حقمو خوردن! الان جای من و یه سری افراد شایسته تر از من کسی داره تقدیر میشه که چندین ترم مشروط بوده، به خاطر اون قوانین دانشکده رو عوض کردن که بتونن ببرنش تو انجمن علمی!با معدل ۱۱ ۱۲ رفت تو انجمن علمی!توی انتخابات انجمن علمیمون تقلب کردن تازه تا ببرنش تو! الان با اون همه مشروطی و تعداد واحدایی که پاس کرده حتا نصف منه، داره میشه دانشجوی برگزیده... اردوهایی که برگزار میشه از ۳۰ ظرفیت، ۲۰ تاش انجمن علمین و ۱۰ تای بقیه رم کسایی رو میبرن، که خیلی عذر میخوام اما واقعن الان نمیتونم فک کنم تا واژه مناسب تری پیدا کنن، میدن بهشون
به جای تقدیر از دانجوهای دکترا، مثلن اونایی که TA نمونه بودن از کسایی داره تقدیر میشه که از ۱۲ ساعتی که دانشگاهن ۱۰ ساعتشون دارن لاس میزنن... TA برتر امسال کسی شده که مشکل حرکتی داره و فقط با ترحم استادا نمره میگیره بعد ف که توی نظرسنجیا همیشه عالی بوده و بالاترین نمره رو داشته و همه ی بچه ها عاشقشن، هیچی...
استادم با تمام تلاشش داره جلوی منو میگیره که نرم، با تمام تلاشش داره کاری میکنه که عین خودش بدبخت و محروم بمونم
اینجا شریف لعنتیه که بهترین سال های عمرم توش گذشت، خوب بود، خوش گذشت، اما این آخریا داره داغونم میکنه
حسادت آدما، نمک نشناسیشون و حق خوری...
ایران جای زندگی نیست، اگه رفتم پشت سرمو نگاه نمیکنم
اینجا جاییه که هرچی نالایق تر باشی، موفق تری
من و الک مغ تو کتابخونه! با همراهی بانو adele!
من که هیچی نمیفهمم از بار های قطبشی القایی و میدان ها و پتانسیل های لعنتی و دی الکتریک های بی شعوری که خودشونم نمیفهمن چه غلظی میکنن! کمتر از ۲۴ ساعت تا امتحان وقت دارم :)))
ولی خوشحالمممم
تا وقتی کلی چیز توی این دنیا هست که میشه یاد گرفت، گور بابای عشق های از دست رفته و گور بابای تو که تکلیفت با خودت معلوم نیست، گور بابای خودم که دهن خودمو با این تراژدی های عشقی سرویس کردم :))
اصن گور بابای اون استاده که خیلی دوسش داشتم و محلم نذاشت که هیچ، حتا جواب ایمیلمو نداد! به درک استاد گاوم recom امو submit نکرده و deadline مهم ترین دانشگاهم به خاطر بی شعوریش گذشته! همه چی به درک! من حالم خوبه، این مهم ترین چیزه!
هاهاهااااااا
خوشحال باشیم، دنیا به یه ورمون باشه، حال کنیم با زندگی و جرخوردنای توش :دی