My Lovely Sin
سین ترم اول چادری بود، بعد کم کم چادر رو برداشت ولی هنوز معتقد بود، سین دیشب تو بغل کسی (میم) خوابید که عاشقشه اما این رابطه یه طرفه س، من کاری به اعتقادات مذهبی ندارم، به نظر من تا وقتی که علاقه بین دو نفر نباشه روابط بیشتر از حد معمول درست نیست... سین رو اطرافیانش عوض کردن، بعد از یه مدت ول گشتن و روابط دوستانه با یه عالمه آدم و مهمونی رفتن ها کم کم اعتقاداتش کمرنگ شد تا جایی که دگمه off وجدان و عقل و اعتقاد و اینا رو زد و اینجوری شد، الان دو روزه داره میگه میم منو دوست نداره چون بعد از اون اتفاق دیگه هیچ خبری نشده از میم... سین مونده و یه احساس خیلی خوب و عقلی که فلج مونده از توضیح این وضعیت و دلی که نمیدونه چیکار بکنه...
من تا مرز آتئیست بودن پیش رفتم و وقتی یه فاجعه تو زندگیم اتفاق افتاد و داشتم توش دست و پا میزدم، از چیزی که بقیه میگفتن هست کمک خواستم، یه دستی اومد منو گرفت که منو از اون منجلاب بیرون کشید و این برای من معجزه بود، اسم اون معجزه رو گذاشتم خدا و بعدن خیلی با خدایی تطبیق پیدا کرد که دین تعریفشو میکنه، من با تمام ادعاهای روشن فکریم با خیلی از دستورات دین کنار نمی اومدم ولی هرچی که گذشت، براساس تجربه و وسیع تر شدن دیدم به این نتیجه رسیدن خیلی از چیزهایی که گفته شده پیشگیری قبل از درمانه... سین عقل کله بین دوستای من، نظرش رو از بقیه خیلی بیشتر قبول دارم، الحق و الانصاف که همیشه بیشتر از بقیه از مغزش استفاده میکنه، در مورد آدما، روابط، منطق، احساس و همه چیز نظراتش قابل اعتماده.
من رابطه عشقی دو طرفه داشتم، یک طرفه از جانب خودم داشتم، یک طرفه از جانب اون داشتم، رابطه معمولی داشتم، رابطه دوستانه داشتم اما من امروز بعد از دیدن حداقل سی چهل تا couple و حداقل شصت هفتاد تا رابطه و حداقل ده تا رابطه از انواع مختلف برای خودم، به این نتیجه رسیدم این روابط رو باید در حد مینیمم نگه داشت، اگه ذره ای از فاز معمولی خارج شه منجر به چیز خوبی نمیشه، یا باعث عذاب وجدان میشه، یا یه سری خاطره تولید میشه که میتونن از پا درت بیارن. نمیگم نمیشه رابطه صددرصد دوستانه داشت، دارم، اما از بین تمام روابطی که داشتم فقط یکیشون ۱۰۰٪ معمولی از آب درومد و هنوزم که هنوزه دوستیم، اما من میگم وقتی یک درصد احتمال غیر معمولی بودن از یه آدم میره بیرون کشید باید از آن ورطه رخت خویش
خلاصه من با تمام ادعاها روشن فکریم، عاقل بودنم، تجربه م و همه چی به جایی رسیدم که خانواده م و خیلیا از قبل میگفتن، منطقی ترین راه، کم خطر ترین راه، کم آسیب ترین راه ازوداج سنتی اصلاح شده س، شاید خیلی رمانتیک نباشه اما عشق بعد از ازدواج که بر اساس یه رابطه منطقی پیش بیاد خیلی بهتر از یه عشق شیرین پر تب و تاب قبل ازدواجه که منجر شه به یه عمر خاطره که نشه فراموشش کرد یا یه عمر گیر کردن بین عقل و احساس...